سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط تاسیانه در 93/7/11:: 7:20 عصر

زنون(ذوالنون) حکیم، مردی را بر ساحل دریا اندوهگین دید که بر دنیا غم می خورد.
حکیم به او گفت: بر دنیا غم مخور، اگر در نهایت توانگری در کشتی بودی و کشتی ات در دریا شکسته بود و در حال غرق شدن بودی، آیا نهایت آرزوی تو این نبودکه نجات یابی به قیمت از دست دادن تمام دارائیت؟
گفت: آری،
پس به او گفت: اگر بر دنیا فرمانروایی داشتی و همه افراد پیرامونت قصد کشتن تو را داشتند آیا آرزوی تو نجات یافتن از دست آنان نبود حتی به بهای از دست دادن هر آنچه داری؟
گفت: آری،
گفت اکنون گمان بر تو همان توانگر هستی و اینک همان پادشاه که ثروت و قدرت را از دست داده ای ولی جانت را به سلامت حفظ کرده ای.
مرد به سخن او آرام گرفت.


کلمات کلیدی :