سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط تاسیانه در 90/4/19:: 11:53 عصر

گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی ، دگر نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند ...

پیاده شو ...


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/4/15:: 12:15 صبح

پین کدتیم رفیق! 
سه بار اشتباه بزنی فنا میشیم
درست بزنی فدات میشیم ...


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/4/7:: 7:34 عصر

یکی از غذاخوری‌های بین‌راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
یک اصفهانی با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش‌جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است. با تعجب گفت:
مگر شما ننوشته‌اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟
خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه‌تان خواهیم گرفت،ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست!


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/4/2:: 11:51 عصر

آقا مرتضی، آن سال هایی که مشغول گذراندن دوره ی سربازی اش در یه منطقه ی کوهستانی بود.برای مقابله با حیوانات درنده مثل خرس، از روش های ابدایی خاصی استفاده میکرد.
با اجازه ی آقا مرتضی، یک مورد خاصش رو براتون تعریف میکنم. 
آقا مرتضای عزیز ما برای مقابله و فراری دادن هر چه خرس از روش خاصی استفاده میکرد که البته خودش میگه:
"این روش مقابله با خرس، ابدایی خودمه و قبل از من اصلا سابقه نداشته"
ظاهرا آقا مرتضی، به توصیه ی دوستانش، این روش ابدایی رو که الانه عرض میکنم به مراکز علمی و تحقیقاتی کانادا هم ارایه داده و منتظر ثبت به نام خودشه.خدا رو چه دیدی، شاید هم جایزه ی سال هرچه اختراع رو بهش بدن.ما که حسود نیستیم!
و اما روش ابدایی آقا مرتضی، برای مقابله و فراری دادن هر چه خرس:
آقا مرتضی میفرمایند:
روش به کار گیری اش هم خیلی آسونه.
بدین شکل که:در مواجهه با هرچه خرس، یکی از این گلوله ها، جلوی هرچه خرس انداخته میشه تا با انفجار و صدای زهره آبکنی که ایجاد میکنه! آقا یا خانم خرسه پا به فرار بذاره.
آقا مرتضی، خودش برام تعریف کرد که:
یه روز دمدمای غروب گلاب به روی شما که برای دست به آب به کنار رودخونه رفته بود، سروکلّه ی یه خرس مادرِ ظاهراً خیلی گرسنه پیداش میشه!
بنده ی خدا آقا مرتضی! ابتدا سعی میکنه از روش اختفاء استفاده بکنه که نتیجه بخش نبوده و خانم خرسه به خاطر عطر و بوش لحظه به لحظه به آقا مرتضی، نزدیک و نزدیک تر میشه!
آقا مرتضی، چاره ای نمی بینه مگر اینکه با روش ابتکاری خاص خودش از یکی از آن گلوله های مشقی انفجاری استفاده بکنه.
از شانس بد آقا مرتضی گلوله به جای اینکه جلوی آقا مرتضی! ببخشید، جلوی خانم خرسه بیفته پشت سرس میفته و با صدای زهره آب کنی که ایجاد میکنه خانم خرسه رو به طرف آقا مرتضی، فراری میده!
آقا مرتضی هم هر چند در شرایط نامناسبی قرار داشته چاره ی کار رو در فرار می بینه.

 خانم خرسه بدو
آقا مرتضی بدو

آقا مرتضی بدو
خانم خرسه ...

رفقای آقا مرتضی، وقتی که ایشون رو در حال دوی 100 متر با مانع با خانم خرسه و در همون حال به دادش می رسند و از دست خانم خرسه نجاتش میدن


کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4