سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط تاسیانه در 90/7/8:: 9:33 صبح

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .

بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ... محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .

زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/7/5:: 4:14 عصر

به درختان جنگل گفتم :
شما با این عظمت چرا از تکه آهنی به نام " تبر " میرنجید ؟
گفتند : رنجش ما از تبر نیست ، از دسته ی آن است که از جنس خود ماست!


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/6/29:: 2:20 عصر

مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ 500 دلار است.

مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟

صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.

مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌

صاحب فروشگاه: طوطی وسطی 1000 دلار است. برای اینکه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد. و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: 4000 دلار.

مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟

صاحب فروشگاه جواب داد:‌ صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/6/18:: 1:27 عصر

شما آدم نرمالی هستید در صورتیکه...
-یک - اگر هر روز با اینترنت کار می کنید ... ...
2-تلفن موبایل داشته باشید
4-وقتتان را برای خواندن این مطلب صرف کنید
5- متوجه نشدید که در این مطلب شماره 3 وجود ندارد
7-الان چک کردید ببنید آیا شماره 3 هست یا نه
8- شماره 6 کجاست؟
9-اکنون لبخند می زنید
10- شماره 1 کجاست ؟
11-هه هه هه رفتید چک کنید ببینید شماره یک هست؟ . . . .

با این تفاسیر آیا فکر می‌کنید آدم نرمالی هستید؟


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/6/15:: 7:24 عصر

در مهد کودک های ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن.

در مهد کودک های ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین. لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه. بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر.

با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هر کی باید به فکر خودش باشه. اما در سرزمین آفتاب، چشم بادامی ها با این بازی به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر و کار تیمی رو یاد میدن ...


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/6/8:: 12:44 عصر

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
 پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط تاسیانه در 90/6/6:: 10:6 عصر

 


کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4      >